سفیر انگلیس در دهلی ازمسیری در حال گذر بود، میبیند یک
جوان هندی، لگدی به گاوی میزند؛
گاوی که درهندوستان مقدس است!
سفیر انگلیس ازخودرو خود پیاده شده و به سوی گاو میدود و گاو
را میبوسد! در این لحظه گاو ادرار میکند و سفیر انگلیس با
ادرار گاو دست و صورتش رامیشوید!
بقیه مردم حاضر که میبینند یک غریبه اینقدر گاو را محترم
میشمارد، در جلوى گاو ،سجده میکنند و آن جوان را مجازات
میکنند.
همراه سفیر انگلیس با تعجب میپرسد:
چرا این کار را کردید؟!
سفیر میگوید:
لگد این جوان آگاه، میرفت که فرهنگ هندوستان را پنجاه سال
جلو بیاندازد، ولی من نگذاشتم!
هنوز هم روباه پیر و دوستان استعمارگرش نمیخوان بذارن ملت جهان از جهل و خرافه جدا باشن