قابل توجه آقازاده هایی که فک میکنن از این انقلاب و ملت طلبکارن و کشور ارث پدرشونه
آیا حق شما بیشتر از حق امام این انقلاب بود؟
امام خمینی (ره) :
از پانزده خرداد تا حالا که آمدیم ، خون دادیم یعنی شما خون دادید ، من که نشسته ام اینجا . من هم هیچ حقی ندارم. شما خون دادید . شماها به میدان رفتید ؛ شماها مبارزه کردید , ماها هیچ حقی نداریم. ما باید برای شما خدمت کنیم. خودمان نباید استفاده کنیم. نه استفاده ی عنوانی . خاک بر سر من که بخواهم استفاده ی عنوانی از شما بکنم!
خاک بر سر من که بخواهم خون شما ریخته بشود و من استفاده اش را ببرم!
منبع : صحیفه امام , جلد ۸ , صفحه ۵۶ _۵۷ .
رهبر_معظم_انقلاب در درس خارج خود با انتقاد از روحانیونی که با ماشینهای گران قیمت رفت و آمد می کنند٬ فرمودند: بعضی آقایان با ماشین 200 میلیونی به درس می آیند. عقل من که قد نمی دهد٬ طلبه و ماشین 200 میلیونی؟! اگر هم پول داشته باشید {بازهم} اسراف و حرام است!
ایشان در این باره افزودند: حرمت اسراف برای همه است، هر کسی در هر حدّی چه غنی، چه متوسط یا فقیر ممکن است اسراف کند و اسراف، عمل حرام است. این ماشینهای گرانقیمت حرام است.
رهبر انقلاب با اشاره به وجود برخی جهات امنیتی و حفاظتی برای استفاده از ماشین گرانقیمت فرمودند: توجه کنید! عمل، ورع، اجتهاد، زهد، بیرغبتی، نرفتن به دنبال زخارف مادی و زیبائیهای ظاهریِ زندگی، وظیفهی اصلیِ ماست.
نشرآثار حضرت آیت الله خامنه ای
زمانی که به امام علی(ع) خبر دادند شریح بن الحارث قاضی امام، خانهای به 80 دینار خرید، او را احضار کرده و فرمود:
به من خبر دادند که خانهای به هشتاد دینار خریده ای، و سندی برای آن نوشته ای و گواهانی آن را امضا کردهاند.
شریح گفت: آری ای امیر مومنان؛ امام(ع) نگاه خشمآلودی به وی کرد و فرمود:
ای شریح به زودی کسی به سراغت می آید که به نوشته ات نگاه نمی کند و از گواهانت نمیپرسد تا تو را از آن خانه بیرون کرده و تنها به قبر بسپارد.
ای شریح اندیشه کن که آن خانه را با مال دیگران و یا با پول حرام نخریده باشی که آنگاه خانه دنیا و آخرت را از دست دادهای.
اما اگر هنگام خرید خانه، نزد من آمده بودی، برای تو سندی مینوشتم که دیگر برای خرید آن به درهمی یا بیشتر رغبت نمی کردی آن سند را چنین می نوشتم:
این خانهای است که بندهای خوار آن را از مرده ای آماده کوچ خریده، خانهای از سرای غرور، که در محله نابود شوندگان و کوچه هلاک شدگان قرار دارد، این خانه به چهار جهت منتهی میشود:
یک سوی آن به آفتها و بلاها، سوی دوم آن به مصیبتها، و سوی سوم به هوا و هوسهای سستکننده و سوی چهارم آن به شیطان گمراه کننده ختم میشود و در خانه به روی شیطان گشوده است.
این خانه را فریب خورده آزمند، از کسی که خود روزی از جهان رخت برمیبندد به مبلغی که او را از عزت و قناعت خارج و به خواری و دنیاپرستی کشانده خریداری کرده است.
هرگونه نقصی در این معامله باشد برعهده پروردگاری است که اجساد پادشاهان را پوسانده، و جان جباران را گرفته و سلطنت فرعونها چون کسری، قیصر، تبع و حمیر را نابود کرده است.
آنان که مال فراوان گرد آورده و بر آن افزودند و آنان که قصرها ساخته و محکمکاری کردند، طلاکاری کرده و زینت دادند، فراوان اندوختند و نگهداری کردند و به گمان خود برای فرزندان خود باقی گذاشتند همگی آنان به پای حسابرسی الهی و جایگاه پاداش و کیفر رانده می شوند. آنگاه که فرمان داوری و قضاوت نهایی صادر شود « پس تبهکاران زیان خواهند دید.»
به این واقعیتها عقل گواهی میدهد هرگاه که از اسارت هوای نفس نجات یافته و از دنیاپرستی به سلامت بگذرد.
مستر جیکاک جاسوسی که ریشش را آتش زد
مستر جیکاک (معروف به سید جیکاک) جاسوس انگلیسی مأمور ویلیام دارسی، سالها در مسجدسلیمان زندگی کرد. وی در آغاز به عنوان چوپانی کر و لال به مدت هفت سال در ایل بختیاری به آموختن فرهنگ و زبان بختیاری میپردازد و پس از فراگیری آن، به عنوان یک بختیاری در منطقه نفتخیز مسجدسلیمان سکنی میگزیند در طول حضور خود در آن منطقه با فنون شعبدهبازی و حربههای دیگر، توجه مردم محلی را به خود معطوف میدارد و خود را به عنوان یک روحانی شیعه ، جا میزند. جیکاک برای این کار ابتدا به فراگیری فقه می پردازد و به درجهء اجتهاد رسیده و در مساجد، بعنوان پیش نماز حضور می یابد او گیوه هایش را با یک اشاره عصا جفت می کرد و شایع کرده بود که این از معجزات اوست. در کتاب خاطراتش، توضیح می دهد که آهنرباهایی در گیوه هایم قرار داده بودم، که با اشاره عصا، گیوه ها جفت می شدند این جاسوس انگلیسی، روزی به مسجد می آید و می گوید: من حضرت علی (ع) را درخواب دیدم و او دستش را بر شانه ام نهاد و به من فرمود: "به مردم بگو از این ماده سیاه و نجس (نفت) دوری کنند." و برای اثبات ادعایش پیراهن و عبایش را کنار می زند و اثر سفیدی دستی روی شانه اش را نشان می دهد و می گوید این مدرکی بر حقانیت من او درکتابش تشریح می کند که روزی تکه ای کاغذ را بشکل دست بریدم و روی شانه ام قرار دادم و آنقدر زیر آفتاب داغ جنوب ماندم تا خوب اطراف ان کاغذ تیره شود و اثر دست بر شانه ام نقش ببندد همچنین، در منظرهای با یک آخوند شیعه، مدعی آتش گرفتن ریش دروغگو میشود و با استفاده از ریش مصنوعی از نخ نسوز، حقانیت خود را ثابت میکندجیکاک در اواخر دهه ۱۳۲۰ خورشیدی، فرقهای را در منطقهٔ بختیاری، بویراحمد و خوزستان ایجاد میکند که طلوعیان یا سروشیان نامیده میشدهاند و به توقیت قریبالوقوع ظهور مهدی معتقد بودهاند این هم معروف ترین شعر او ” شما که عشق علی مین دلتونه؛ نفت ملی، سی چنتونه؟ “
منابع
۱- تاریخ سیاسی اجتماعی ایل بختیاری؛ اثر راف گارثویت، ترجمه: مهراب امیری. تهران: سهند
آیا از روباه پیر تکرار چنین داستان هایی بعید است؟؟؟
آیا هنوز هم سیدجیکاک هایی هستند که فریاد بزنند شما که مهر علی مین دلتونه موشک و انرژی هسته ای سی چنتونه؟